من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
میخوانَد شبها پرندهای در گوش من زیبا و سحرانگیز... میخوانَد... روح سبک میشود، چشم سنگین. -- برتریهای قانون شده رنگ میبازد... برتریای که تولید ماهیت است و نتیجهی شرایط. همزادپنداریِ حاصل از حافظهی تاریک و روشن گذشته و تفکر مصلحتبین آینده... باز هم برتریها رنگ میبازد... باید برای آن «تبارک الله» چیزهای بیشتری باشد... چیزهای بهتری باشد... باید چیزهایی باشد! پینوشت: طبیعت همیشه برایم نوعی بازگشت داشته...، سکون دلچسب،... دورخیز!
نظرات شما عزیزان:
ولی خوب چرا میای بدو بدو اینجا میگی؟خوب شاید دل یکی خواست دستش نرسید
پی نوشت : ضمنا قبل مرگت بیزحمت حتما این لینک هایِ ... و اسکریپتهای غیرمجازتو بردار زشته خوب از قدیم گفتن میرن آدماااا ازونا فقط خاطره هاشون به جا میمونه.بذا خاطره خوبت بمونه
پاسخ: حالا تو این اوضاع باید دوره بیفتم یه دکتر خوب پیدا کنم ببرمت پیشش. میدونم خوب نمیشیاااا فقط میخوام بعدا نگم شاااااید میشد!