من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست

تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

 هی راه میروم در تاریکی

این است تمام حس این روزهایم

آهسته و با دلره از اینکه این قدم آیا بر زمینی استوار خواهد نشست یا آخرین گام خواهد بود

اینگونه...

هی راه میروم در تاریکی

باز این همه، همه ی هراس نیست...

چون حتی مسیر روشن نیست...

و رفتن حتی اگر به رسیدن برسد... مقصد شاید گم شده باشد

و اینگونه...

هی راه میروم در تاریکی...

برچسب:, 10:20 توسط فاطمه صلاحی| |